سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اعتکاف در روز روشن / مسجد امام علی پونک

اعتکاف هم از آن پدیده هایی است که هر سال تازگی
خودش را دارد. امسال گذرمان به مسجد امام علی (ع) پونک و معتکفین روزه دارش
افتاد. نزدیک یازده ظهر بود که وارد صحن مسجد شدم، مسجد از آن مسجد های
خوش ساخت و مزین به معماری ایرانی اسلامی بود. صحن مسجد و کفش های منظم پشت
در حال و هوای اعتکاف را تداعی می کند.

انتظار داشتم با معتکفینی
مواجه شوم که هر کدامشان به گوشه ای رفته و در حال خود است. اما وارد مسجد
که شدم صدای آشنای حجت الاسلام نقویان را می شنوم و جماعت روزه دار معتکف
گرد استاد حلقه زده بودند.

به قسمتی از بحث رسیدم که صحبت، صحبت
کُفٌ نفس و حفظ حرمت نگاه و فضیلت جهاد با نفس و محل نگذاشتن به چشم و ابرو
و خال و خط دنیا بود و آن مثل های معروف استاد که "قدم بر هوا نهادم تا
قدم در هوا نهادم " و هر چه گفت از پاکدامنی و حفظ حرمت ها گفت و مثل همیشه
به جان نشست .

سخن که تمام شد. معتکفین گرد استاد حلقه زدند و به
رسم یادگاری عکس گرفتند. استاد که رفت، هر یک از معتکفین به گوشه ای و به
کاری مشغول شد، یکی به قرائت قرآن مشغول و دیگری به استراحت، گروه هایی هم
دور هم حلقه زده بودند و گرم صحبت .

رضا عزیزی فارغ التحصیل صنایع و
شغلش تحلیلگر انرژی. با لبخندی پذیرای همصحبتی ام شد و گفت که سه سال است
به اعتکاف می آید. دو سال قبل را به مسجد النبی شهرک غرب رفته و امسال
مهمان مسجد امام علی پونک است . معتقد بود اعتکاف در مسجد های مختلف هیچ
فرقی ندارد، مهم خود آدم است و اینکه تاکید داشت سخنران ها در حال و هوای
اعتکاف بی تاثیر نیستند. از گوشی همراهش که پرسیدم گفت:" سال های پیش همراه
می آورده ولی امسال نه."

محمد مهدی افشاری دانشجوی دکتری فوتونیک
دانشگاه شهید بهشتی جوان دیگری بود که پذیرای همنشینی من شد. آرام بود و
دوست داشتنی. هفت سالی است که هر سال معتکف است و بار اولی بود که در مسجد
امام علی معتکف شده و معمولا معتکف مسجد دانشگاه شهید بهشتی بوده، معتقد
بود جای اقامت در مسجد فرق دارد و می گفت که وسط مسجد زیاد جای مناسبی نیست
چون محل عبور و مرور و برگزاری مراسم است و گوشه ها بهتر است که هم بی سر و
صدا تر است و هم کم نورتر.

محمد مهدی هم از تلفن همراهش بی خبر
بود و معتقد بود همانطور که نباید در آینه خودمان را ببینیم از هر آنچه
خودمان را از خودمان بی خود می کند باید جدا شویم . پیگیر قضیه آینه که شدم
فهمیدم که از احکام اعتکاف پوشاندن آینه هاست و بنابر این سری به آینه ها
زدم که همه را پوشیده با روزنامه دیدم و چه زیباست این خود را ندیدن.

مجتبی
قریه ای، محمد حسین مطیع و میلاد سید احمدی سه جوان کاشانی بودند که بر
حسب اتفاق مهمان مسجد امام علی تهران شده بودند و اولین اعتکاف خود را
تجربه می کردند.

مجتبی دانشجوی کامپیوتر بود و حس خوبی از اعتکاف
داشت. در مورد سال های بعد معتقد بود که حتما شرکت می کند. دوستانش زیاد
اهل حرف نبودند. ولی مجتبی کمی از بی توجهی برخی معتکفین گله کرد و اینکه
بعضی ها بازی های جام جهانی را جسته گریخته دنبال می کردند را در تعارض با
روح اعتکاف می دانست .

علیرضا اصغری که بعدها فهمیدم دو سال نخبه
علمی شناخته شده و از دست رئیس جمهور هم تقدیر نامه گرفته، جوان معتکف خوش
رو و دوست داشتنی بود که ساکن همان محله پونک و چهارمین سالی بود که در
اعتکاف شرکت می کرد. دانشجوی حقوق و شاغل در آموزش و پرورش. هیچ دو سالی را
در یک مسجد معتعکف نبوده از مسجد باغ فیض بگیر تا مسجد انصار المهدی و
مسجد چهار راه لشکر همه را تجربه کرده بود، می گفت تمام اعمالی که در حج بر
انسان حرام است در اعتکاف مکروه است به جز عطر زدن که در هر دو حرام است.

کلی
از استاد پناهیان که روزهای قبل برای سخنرانی آمده بود تعریف کرد و آن را
جان مایه اعتکاف دانست. بر خلاف دوستان دیگر گوشی اش همراهش بود و در حالت
بدون صدا پیام رسان دنیای خارج به داخل مسجد بود. از سختی اعمال ام داوود
که پرسیدم نه از سختی، که از شیرینی آخرش گفت و آرزویش توفیق انجام آن
اعمال در سرزمین حجاز بود .

بعد از صحبت مبسوط با دوستان برنامه
روزانه ای که به دیوار مسجد چسبانده شده بود، توجهم را جلب کرد و بیش از
نام سخنران ها، حجه الاسلام صدیقی، استاد توکلی، استاد پناهیان و ... راستش
حسرت خوردم که چرا خودم معتکف نبودم و از این حظ معنوی بهره ای نبرده ام .
 برگرفته شده از خبر گذاری برنا